سلماس و آبشار شلماش سردشت

جغرافیای تاریخی و سرزمین های خلافت شرقی، گای لسترنج،ص178:

( در کنار شاهراه و در شمال ارومیه به مسافت کمی از زاویه ی شمال باختری دریاچه ی ارومیه،شهر سلماس واقع است که مقدسی درباره آن می گوید:شهری نیکوست دارای بازارهای خوب و مسجدی که از سنگ ساخته شده است و در قرن چهارم ساکنان آن شهر از نژاد کرد بوده اند .

یاقوت حموی می گوید: در قرن هفتم قسمت عمده آن شهر خراب گردید . ولی به گفته حمدالله مستوفی یک قرن بعد علیشاه وزیر غازان خان مغولی در آن عمارت کرد دورش هشت هزار گام است. هوایش به سردی مایل و رودخانه آن از جبال کردستان برمی خیزد  و به بحیره ی چیچست ریزد ، باغستان بسیار دارد ، میوه ی انگورش نیکو باشد، غله و دیگر حبوبات نیکو آید .)

ولادیمیر مینورسکی در کتاب تاریخ زبان و فرهنگ، در ص 35 می نویسد:

(در اولین سده های میلادی منطقه خودمختاری بود و ارمنی ها آن را کرتچیا به معنی کردستان گفته اند .)

سلماس یا سلماز از دو جزء کردی (سل ) به معنی تخته سنگ یا صخره تقریبا مسطح باشد و جزء دوم (( ماس،ماز= مَََز)) به معنی بزرگ است که سلماس، به معنی تخته سنگ  یا سنگ بزرگ می باشد ، و احتمالاً  آبشار شلماش سردشت نیز به همین معنی می باشد ، که آب آبشار از صخره بزرگی سرازیر می شود.

شاید منظور از سنگ بزرگ کتیبه و تصاویر حکاکی شده  بر روی سنگی بزرگ از یک کوه سنگی دوره ی ساسانیان باشد که در جنوب شرقی شهر سلماس قرار گرفته است .1

و احتمال موجه بودن این معنی (( تخته سنگ بزرگ )) بسیار زیاد است . چون در سمت جنوبی کتیبه منقوش خان تختی که در کوه پیر چاوش2 و جنوب غربی روستای میناس MINAS3 قرار گرفته، روستای تَمَرTAMAR که در سمت شرقی این روستا کوهی به نام کوه سَلSal یا بیوک سل (سل بزرگ)که ترکیبی از یک کلمه ترکی (بیوک=بزرگ) و یک کلمه کردی (( سََل= تخته  سنگ )) می باشد قرار گرفته است که پیرمردی از اهالی این روستا می گفت چون یک تخته سنگ بزرگ در کمره ی رو به ده کوه قرار گرفته آن را سل می گویند . و در 7 کیلومتری غرب سلماس قریه کردوان قرار دارد که یک کوه سنگی با زمین های تخته سنگی بزرگ کنار آن به((سه لِ کردوان Sale Kurdvan  به معنی تخته سنگ کردوان مشهور است.

و اگر تلفظ سلماسsalmas را سولماسsulmas بدانیم در اینصورت به معنی آبشار بزرگ خواهد بود چون در کردی شمال (سول) به معنی آبشار و ماس، ماز یا مز به معنی بزرگ است و به همین ترتیب شهر سلماس و آبشار شلماش سردشت نیز به همین معنی خواهد بود.

 

توضیحات :

1-کتیبه خان تختی سلماس:

مؤسس سلسله ی ساسانی پس از شکست خسرو اشکانی پادشاه ارمنستان این ناحیه را ضمیمه متصرفات خود نمود . یادگار این پیروزی به دستور شاهنشاه ساسانی یا به میل و رغبت ارامنه آن زمان به منظور نشان دادن اطاعت و پیروی از شاهنشاه بزرگ ایران در 12 کیلومتری جنوب خاوری شاهپور ( بر سر راه شاهپور رضائیه نرسیده به ده خان تختی  در کوه پیر چاوش بر روی تخته سنگی حکاکی و برای ما باقی مانده است در نقش برجسته مذکور دو نفر سوار بر اسب وجود دارد که یکی خود اردشیر و دیگری پسرش شاهپور است....)

2- پیر چاوش به معنی پیری که خوب سخن می گوید .

3- میناس باید مینا و ماننا باشد.

آبشار شلماش-سردشت-عكس از آنوبانيني دات كام

دومین فصل کاوش ولیران

خبرگزاري ميراث فرهنگي _ گروه ميراث فرهنگي _ فاطمه علي اصغر_دومين فصل كاوش محوطه اشكاني وليران دماوند كه چندي پيش با كشف ريتون هاي منحصر به فرد اشكاني و سكه هاي ساساني تعجب جامعه باستان شناسي را بر انگيخته بود، از 15 شهريور امسال آغاز مي شود .
 
"محمد رضا نعمتي"،رييس هيات كاوش فصل پيشين محوطه تاريخي وليران و سرپرست جديد گروه باستان شناسي آن ،با اعلام اين خبر به CHN  افزود:« فصل دوم عمليات كاوش وليران با سه رويكرد گمانه زني ،بررسي و مطالعه رودخانه تار كه نزديكي از مجموعه قرار دارد و ادامه كاوش هاي فصل گذشته، از 15 شهريور آغاز شده و تا سه ماه به طول مي انجامد.»
 
وي اعتبارات اختصاص داده شده به منظور عمليات كاوش و گمانه زني اين محوطه تازه كشف شده را در حدود 40 ميليون تومان عنوان كرد و به ميراث خبر گفت :« اين اعتبارات براي اين فصل كاوش با توجه به ابعاد گسترده آن كافي نبوده و نمي تواند براي حفاظت اين سايت پس از اتمام عمليات حفاري علمي مفيد باشد.»
 
گروه باستان شناسان اين محوطه اشكاني در دومين فصل كاوش آن از 15 نفر تشكيل شده است .
 
 به گفته نعمتي پس از موجي كه در رسانه ها به دليل نبود حفاظت هاي اين محوطه تاريخي در رسانه ها به ويژه در CHN ايجاد شد ،اكنون چندين نگهبان با همكاري مسوولان دانشگاه علم و صنعت از اين مجموعه منحصر به فرد محافظت مي كنند .
  
 آغاز کاوش هاي باستان شناسي اين گورستان تاريخي ، کشف اشياء منحصر به فردي را چون"آمفورا" ، "ريتون" و سکه هايي با نقش هايي از خسرو پرويز در پي داشت.
 
اين گورستان اشکاني _ساساني با سازه هاي معماري به جاي مانده از دوره ساساني، در جريان عمليات عمراني براي احداث يکي از شعبه هاي دانشگاه علم و صنعت کشف شد.
 
 به گفته كارشناسان کاوش هاي اين گورستان تاريخي تا کنون نشان داده که روستاي ديرينه "وليران" دماوند در دوره هاي اشکاني و ساساني موقعيت بسيار مهم و ارزشمندي داشته است
ولیران دماوند

یک خبر دیگر درباره رشکان

تهران – ميراث خبر گروه استان ها : دژ رشکان، پايتخت بهاره اشکانيان که به دنبال اقدامات کارخانه سيمان از سال 1313 بسياري از سازه هاي معماري خود را از دست داده بود ، در سال 84 شانس بزرگي آورد و يک درصد اعتبارات استاني که در اين سال به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران تعلق گرفت داد دلش را پاسخ گفت و عزلت طولاني اش را تمام کرد. پيش از اين دژرشکان وضعيت بسيار نامناسبي داشت و پيکر تاريخي اش بر اثر عوامل طبيعي و انساني زخم برداشته بود. حفاران غير مجاز حفره هاي عميقي را در کالبد تاريخي اش ايجاد کرده بودند و اين چاله هاي بزرگ به مرور زمان پناهگاه افراد ناباب شده بود . پيگيري هاي مستمر ميراث خبر بار ديگر مسئولان را بر آن داشت که از اين نماد با عظمت ري بازديد کرده و اقداماتي براي ساماندهي آن انجام دهند . در اين ميان « قدير افروند » معاون مرمت و احيا سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران از اين دژ بازديد و آن را جزو پروژه هاي ملي تعريف کرد. بدين سان بود که با آغاز حفاري هاي علمي هيات 40 نفره باستان شناسي دژ رشکان ، اين بنا پاياني خوش در سال 84 داشت اگرچه باز کردن لايه هاي تاريخي در باستان شناسي ايران هميشه با خوش يمني همراه نبوده و معمولا با اتمام عمليات کاوش و نبود صيانت هاي لازم اين بناها زخم خورده رها مي شوند . محوطه هاي ميل ، ازبکي ، معمورين در تهران ، تپه سرم قم ، زيويه در کردستان ، تپه حصار در دامغان از اين جمله هستند که پس از حفاري و کاوش هرگز اقدامي براي صيانت آنها نشد .

دژ رشكان به پيشواز باستان شناسان ايران و فرانسه مي رود

خبرگزاري ميراث فرهنگي _ گروه ميراث فرهنگي _ دژ رشكان پايتخت بهاره پادشاهان اشكاني كه سال ها بدون توجه مسئولان در ميان زباله ها و سرنگ هاي آلوده معتادان رها شده بود ، در آستانه دومين فصل كاوش هاي علمي خود به پيشواز باستان شناسان ايراني و فرانسوي مي رود .
 
"حسن فاضل نشلي"،رييس پژوهشكده باستان شناسي با اعلام اين خبر به CHN گفت :« با آغاز كاوش هاي باستان شناسي دژرشكان ، پايتخت بهاره اشكانيان و هسته اوليه ري ،بسياري از اسرار اين دژ آشكار مي شود .»
 
وي اعتبارات اين فصل از كاوش دژ رشكان را حدود 20 ميليون دانست و افزود :« اين اعتبارات استاني بوده و قرار است دژ رشكان براي دومين بار از سوي باستان شناسان پژوهشكده كاوش و حفاري علمي شود .»
 
"غدير افروند"،سرپرست هيات باستانشناسي ايراني _ فرانسوي اين پايتخت بهاره پادشاهان اشكاني شهر ري را بر عهده دارد .
 
نخستين فصل كاوش دژ رشكان سال گذشته با سرپرستي همين باستان شناس كه معاون حفظ و احيا سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران نيز بود ، انجام شد .
 
به گفته افروند سال گذشته باستان شناسان آخرين سازه هاي معماري "کاخ سياوش" متعلق به دوره ساساني را يافتند.
 
وي با تاكيد بر اين مطلب كه كشف كاخ سياوش مي تواند تغيير مهمي را در انديشه هاي كهن باستانشناسان و تاريخ دانان نسبت به چگونگي شكل گيري اين كاخ بگذارد ،به ميراث خبر گفت :« اين سازه تاريخي که دژي است با ساختاري از سنگ و ساروج، به دنبال عمليات کاوش و حفاري دژ رشکان، پس از سال ها از ميان خاک هاي انباشته و زباله هاي شهري بيرون آمد.»
افروند درباره اين كاخ بهCHN   گفت :«اين کاخ متعلق به سياوش پسر مهران آخرين حاکم ساساني ري بوده و با توجه به ساختار معماري مصالح سنگ و ساروج و در مواردي آجر هاي مربعي عصر ساساني، متعلق به اواخر دوران ساساني است که در طول قرون اوليه اسلامي نيز مورد استفاده قرار مي گرفته است .»
 
اگر چه بعد از اتمام فصل نخست كاوش باز هم دژ رشكان بدون حفاظت هاي لازم رها شد ،اما باز هم باستانشناسان به اين دژ آمده اند تا اسرار ديگر آن را كشف كنند .  
 
براساس كتاب ايران باستان در باب ري ، آتنه گويد:«ري اقامتگاه شاهان اشكاني در بهار بود و اين خبر بايد صحيح باشد، زيرا ري را ارشكيه مي ناميدند وبه قول ايزيدور خاراكسي (پارت بند7)ري از تمامي شهر هاي ماد بزرگتر بود.» اما يكي از سوال هاي مهمي كه مطرح مي شود اين است كه مركز اين پايتخت كجا بوده و كاخ باشكوه اشكانيان در كجا واقع است.
 
كريمان بر اساس مدارك و صحيفه هاي تاريخي به دست آمده اين سوال را جواب داده و در صفحه 290 ري باستان اين كاخ را در فاصله ميان كارخانه هاي سيمان و گليسيرين ري معرفي مي كند .
 
كوهي كه همواره مورد هجوم كارخانه سيمان قديم ري قرار گرفته و به دنبال استخراج سيمان بسياري از آثار تاريخي آن از بين رفته است.
 
 اسناد تاريخي حاکي از آن است که اين دژ 70 سال پيش توسط پرفسور اشميت مورد کاوش باستان شناسي قرار گرفته است که به دليل مرگ ناگهاني وي در سانحه اي هوايي اين گزارشات هيچگاه منتشر نشده است.
دژ رشکان
 

كاوش هاي پرديس ،وليران و سفالين و دژ رشكان در همايش باستان شناسي تهران

نخستين بخش همايش يك روزه باستان شناسي تهران با معرفي و ارايه دست آورد هاي كاوش هاي 4 محوطه باستاني پرديس ،وليران و سفالين و دژ رشكان از مجموعه 7 حفاري علمي سال 85 به اتمام رسيد .

خبرگزاري ميراث فرهنگي _ گروه ميراث فرهنگي _ نخستين بخش همايش يك روزه باستان شناسي تهران با معرفي و ارايه دست آورد هاي كاوش هاي 4 محوطه باستاني پرديس ،وليران و سفالين و دژ رشكان از مجموعه 7 حفاري علمي سال 85 به اتمام رسيد .
 
بخش دوم اين همايش با ارايه اطلاعات مربوط به ساير كاوش هاي انجام شده در تهران كه شامل دژ گلخندان ،تپه شغالي و ازبكي مي شود ، ادامه پيدا مي كند.
 
اين همايش كه با همكاري سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري با دانشگاه آزاد ورامين برپاشده است با گفته هاي "طاها هاشمي " رئيس پژوهشگاه سازمان ميراث فرههنگي و گردشگري آغاز شد.
 
همايش بعد از ارايه گزارش هاي "محمود رضا نعمتي " مسئول حوزه پژوهش هاي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران درباره وضعيت هاي پژوهشي اين استان ادامه پيدا كرد .
 
همچنين "حسن فاضلي نشلي " رييس پژوهشكده باستان شناسي و سرپرست هيات باستان شناسي تپه پرديس كه در سال 85 و اوايل 86 دو فصل كاوش در اين محوطه داشته ،سخنراني كرد .
 
وي گفت كه اگر چه 70 درصد آثار تاريخي تپه پرديس بر اثر اقدامات كارخانه آجر پزي به طور كامل از بين رفته است اما دو فصل كاوش در اين محوطه به نتايج بسيار ارزشمندي از 6 هزار سال پيش تا كنون رسيده است.
 
وي در ادامه گفته هاي خود كشف كوره هاي صنعتي توليد سفال قرمز را با توجه به اين اعتقاد رايج كه مردم عصر چشمه علي از دست براي توليد سفال استفاده مي كردند بسيار مهم تلقي كرد .
 
فاضلي نشلي با بيان اينكه قرچك ورامين داراي پتانسيل هاي غني ميراثي است ،افزود :«براي زنده كردن مفاهيمي مانند باستان شناسي مردمي بايد محوطه پرديس را تبديل به پارك موزه كرد تا مردم شهر قرچك بتوانند از آن به بهترين نحو استفاده كنند .»
 
"محمدرضانعمتي " سرپرست هيات باستان شناسي وليران هم كشف آثار اشكاني در اين محوطه باستاني را كم نظير دانست و گفت :« آثار و اشيا کشف شده از اين محوطه تاريخي شامل ريتون ، آمفورا ، سکه هايي با نقش خسرو پرويز و مهرداد دوم و همچنين اشيا تزييني مفرغي مي شود که تعجب هر باستان شناسي را بر مي انگيزد.»
 
در ادامه همايش "قدير افروند" سرپرست هيات باستان شناسي دژ رشكان نيز درباره دست آورد هاي اين كاوش گفت :« آخرين سازه هاي معماري "کاخ سياوش" متعلق به دوره ساساني را يافتند. اين سازه تاريخي که دژي است با ساختاري از سنگ و ساروج، به دنبال عمليات کاوش و حفاري دژ رشکان، پس از سال ها از ميان خاک هاي انباشته و زباله هاي شهري بيرون آمد.»
 
"مرتضي حصاري"، رييس هيات کاوش اين فصل از تپه شغالي نيز گفت: « اين کاوش با هياتي متشکل از هفت باستان شناس، انسان شناس و زبان شناس آغاز شد.»
 
وي در ادامه سخنراني خود افزود:« در حال حاضر اين هيات با بهره گيري از اعتبارات سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران، لايه نگاري را در بخش هاي مختلف تپه شغالي آغاز کرده تا به خاک بکر برسد.»

آثار ارزشمند دوره اشکانی

كشف گور اشكاني مهمترين دستاورد كاوش هاي وليران دماوند بود

تهران – خبرگزاري ميراث فرهنگي_ زهراكشوري_ كشف آثار ارزشمند منطقه وليران عرصه تحقيقات باستان‌شناسي دوره اشكاني را گشوده است.
 
"محمدرضا نعمتي" سرپرست كاوش هاي وليران دماوند با بيان اين مطلب افزود:« :« آثار اين دوره در سرزمين  فعلي ايران كمتر يافت شده و اطلاعات ما محدود به كاوش‌هاي اندك باستان‌شناسان در مناطقي همچون جازموريان، قلعه ضحاك،  كوه خواجه‌و چند منطقه ديگر است.»
 
چندي پيش باستان‌شناسان در كاوش‌هاي اضطراري  خود موفق به كشف يك گور اشكاني شدند. كشف چهار ريتون و يك آمفوراي سفالي از ديگر يافته‌هاي اين كاوش است.
 
  سرپرست كاوش هاي دليران دماوند گفت:« با توجه به كشف بخشي از يك گورستان با چهار شيوه تدفين گور دخمه‌اي، گورخمره ، گور ساده‌كنده خاك و  گور  سنگ چين  و نيز كشف هفت عدد سكه متعلق به مهرداد دوم، اردوان دوم، سنتروك و ارد اول ، اين گورستان متعلق به اوايل دوره اشكاني است. بيشترين شناخت ما از دوره اشكاني حاصل كاوش‌هاي باستان‌شناختي است كه در نواحي شرقي و غربي قلمرو امپرتوري اشكاني انجام گرفت.»
 
 
 
به گفته نعمتي آثار نفيس و كم‌نظير محوطه تاريخي وليران نقطه عطفي در تحولات باستان‌شناسي اين دوره تاريخي محسوب مي‌شود و مي‌تواند به عنوان حلقه ارتباطي شرق و غرب امپراتوري اشكاني نقش اساسي ايفا و خلاء اطلاعاتي ما را نسبت به اين دوره در سرزمين فعلي ايران جبران كند.
 
وي گوري دست كند(دخمه‌اي) متعلق به اشكاني را مهمترين اثر كشف شده از اين دوره دانست و افزود:« اين گور داراي عرضي 60 و ارتفاعي160 سانتي‌متر است و يك فضاي مركزي به ابعاد 140 ذر 60 سانتي‌متر با سه فضاي ديگر در  دارد. فضاهاي اطراف به صورت سكو در آمده‌اند. اين فضاها به وسيله ديوارك‌هاي گل تقسيم كننده از هم جدا شده‌اند.»
 
باستان‌شناسان در اين گورستان همچنين به 21 اسكلت انساني برخوردند .
 
نعمتي كشف چهار "ريتون" و يك آمفوراي سفالي را از نفيس‌ترين اشيا كشف شده داخل گور دانست و افزود:« سه ريتون به شكل بزكوهي و يك نمونه به شكل كفش است . از ديگر اشياي كشف شده 7 سكه متعلق به مهرداد اول ، اردوان دوم، ستروك و ارداول است و يك ابول كه همراه با بقاياي اسكلت انساني به دست آمده است.»
 
در اين گور همچنين ظروف و اشيا سفالي از جنس نقره، مفرغ و آهن شامل حلقه، انگشتر، النگو، سرنيزه، سرپيكان، زوبين، انواع چاقو، گوشواره سگك كمربند، انواع ميخ و سوزن به دست آمده است.
 
سرپرست كاوش هاي دليران دماوند گفت: «آنچه كه در اين گورحائز اهميت است وجود تدفين‌هاي مختلفي است كه در طول چندين دوره در داخل اين گور انجام گرفته است به نحوي كه پس از تدفين اسكلت‌هاي اوليه، به هنگام تدفين جديد،  قديمي برداشته و درون حفره‌هاي تعبيه شده در گور  قرار داده مي‌شدند. »
 
باستان‌شناسان با توجه با اشيا سكه‌هاي مكشوفه و تدفين‌هاي ثانويه، احتمال مي‌دهند اين گور بين 30-25 سال مورد استفاده قرار مي‌گرفته است .
 
نعمتي كشف بقاياي معماري متعلق به دوره ساساني را از ديگر دستاوردهاي كاوش دليران دانست و افزود:« در اين بخش همچنين هشت عدد سكه نقره مربوط به دوره ساسان، سه سكه متعلق به خسرو دوم و سه قطعه استروكا (سفال نوشته به خط پهلوي ساساني) و تعدادي مهره از جنس سنگ عقيق، شيشه و قير طبيعي و اشيا ديگري شامل سردوك، چاقو و سرپيكان كشف شد . »
 
در يافته‌هاي مورد توجه در اين بخش يك قطعه مهره از جنس سنگ آهن است كه در يك طرف آن تصوير كنده تجريدي(مشبك) يك حيوان ديده مي‌شود .
تا پيش از آثاري از دوره ساساني محوطه وليران دماوند را تنها محوطه‌اي اشكاني مي‌دانستند

فیلم شکوه تخت جمشید

فیلم شکوه تخت جمشید اثری جاودانه از فرزین رضائیان

دروازه ملل

کسانی که به تماشای ویرانه های تخت جمشید میروند، شاید اولین سوالی که به ذهنشان خطور میکند این است که این بنای کهن در دوران حیات خود به چه شکلی بوده است فیلم شکوه تخت جمشید پاسخی است به این سوال

فرزين رضائيان تهيه کننده و کارگردان ایرانی مقیم آمریکا برای تهيه اين فيلم از ياری بسياری از کارشناسان آمريکايی، بريتانيايی و فرانسوی بهره برده است و به مهمترين موزه های جهان مانند لوور، آرميتاژ، متروپوليتن نيويورک و مانند آنها برای تهيه عکس و فيلم مراجعه کرده است.

در بازسازي اين فيلم جمعي ازاستادان ايران شناسي دانشگاه هاي معتبر جهان هم چون پروفسور عباس عليزاده از دانشگاه شيكاگو، پروفسور ريچارد فري، از دانشگاه هاروارد ، پروفسور شاپور شهبازي از دانشگاه ايسترن اورگن و پروفسور رمي بوكارلت محقق مركز ملي علمي فرانسه نيز همكاري داشتند.

شکوه تخت جمشيد اولين فيلم مستند ايرانی است که با اتکا به اين شيوه تازه ساخته شده است. در يک ارزيابی اجمالی بايد گفت که اين فيلم که با سرمايه خصوصی توليد شده است يک توليد ارزشمند و اثری پيشگام است. تقريبا نيمی از فيلم متکی به تصويرسازی ديجيتالی است و بيينده در برابر تصويرهايی که در آنها ويرانه های تخت جمشيد به کاخهای زيبا و غول پيکر تبديل می شوند احساس اعجاب می کند.
فيلم شكوه تخت جمشيد، بناهاي تخت جمشيد با استفاده از رايانه بازآفريني شده اند اين تصاوير همراه با موسيقي جادويي آن غرور را در دل هر ايراني زنده مي كند در كنار اين فيلم، كتاب شكوه تخت جمشيد نيز به دو زبان انگلیسی و فارسی منتشر شده است كه در آن به ميراث كهن تمدن ايران زمين اشاره شده است
.
شايان ذكر است، فيلم شكوه تخت جمشيد در جشنواره ميراث آسيايي كه در اتاوا برگزار شد به نمايش درآمد و موفق به کسب رتبه اول گردید.

این فیلم قبل از این هم در بخش چشم واقعیت یا سینمای مستند بیست و سومین جشنواره فیلم فجر شرکت کرده بود که نتوانست نظر هیئت داوران را به خود جلب کند .

نماد فروهر

نبرد قادسیه

تپه هگمتانه,پایتخت قدیم مادها نیست

براساس مستندهاي كشف‌شده از تپه‌ي هگمتانه‌، آن همدان قديمي كه هرودت به آن اشاره مي‌كند، نيست؛ چراكه هيچ‌گونه آثار معماري، مدارك سفالي، كتيبه و سنگ‌نوشته‌اي كه اين تپه را پايتخت ماد معرفي كند، وجود ندارد. براساس تحقيق‌هاي باستان‌شناسي كه در طول 20 سال گذشته توسط كارشناسان آذربايجان‌غربي انجام گرفته، زيرتو، پايتخت قديم اقوام مادها كشف شده و اخيرا نيز موصاصير - شهر گم‌شده - با احتمال زياد در تپه‌ي ربط دو سردشت مطابقت شده است...

نقاشی از مراسم خاك‌سپاری چنگیزخان در چین كشف شد

یك نقاشی كه نشان‌دهنده‌ی مراسم خاك‌سپاری چنگیزخان است، در شمال چین یافت شد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، یك نقاشی كه به مراسم خاك‌سپاری چنگیزخان براساس رسوم قوم مغول مربوط است، در یكی از غارهای منطقه‌ی «آر جای» (iarjai) در شمال چین در نزدیكی مرز مغولستان كشف شد.

این نقاشی كه در یكی از غارهای گراتو در منطقه‌ی «آر جای» كشف شده است، 50 سانتی‌متر طول و 35 سانتی‌متر عرض دارد.

پن ژاودنگ _ پژوهشگر آكادمی علوم اجتماعی منطقه‌ی خودمختار مغولستان _ در این‌باره به شین‌هوا اعلام كرد، این نقاشی بیانگر مراسم خاك‌سپاری برای افراد مهم است كه توسط كندن گودال برای جسد فرد با استفاده از كلنگ مقدس سفیدی اجرا می‌شده است.

همچنین در این تصویر، یك شاهزاده زن با لباس‌های گران‌قیمت وجود دارد كه طبق گفته‌ی ژاودنگ یك شاهزاده از طرف دولت ژیا افراد تشییع‌كننده را همراهی می‌كرده است. در گوشه‌ای دیگر از این نقاشی دو مرد كه زانو زده‌اند و احتمالا راهب هستند، نیز به‌چشم می‌خورند.

نماد شیر و گاو و اثر آن‌ در تفكرباستان

بعضی حیوانات در تفكر مردم باستان نقشی اساسی دارند و نیروهای ماورایی و فوق انسانی به آن‌ها نسبت داده می‌شود.مردم دوران باستان با این عقاید زندگی می‌كرده‌اند و  امید‌ها و بیم‌هایشان این‌گونه شكل می‌گرفت. 

خبرگزاری میراث فرهنگی ـ گردشگری ـ شیر و گاو از آن عناصری هستند كه در هنر و همین‌طور تفكر مردم باستان نمودی بارز دارند و در بسیاری از مواقع در ارتباط با هم دیده می‌شوند. برای بررسی نماد شیر و گاو بهتر است كه در ابتدا آن‌ها را به طور مجزا بررسی كنیم و سپس به ارتباط‌ میانشان بپردازیم.

شیر: 

نماد شیر از آن نمادهایی است كه هم در معنی خوب به كار رفته است و هم در معنی بد.

شیر به عنوان سلطان جنگل شناخته شده است، پس با پادشاهان و سلاطین در ارتباط است .در واقع همان‌طور كه شیر سلطان حیوانات است شاه نیز سلطان آدمیان است.(البته بد نیست بدانیم كه شیر در دشت زندگی می‌كند نه در جنگل) 

شیر نماد عظمت، قدرت، دلیری، عدالت و قانون است و از طرفی دیگر نماد بی‌رحمی و جنگ است.

پیدا شدن شیر در هنر مصر و بین‌النهرین و ایران باستان نشان می‌دهد كه این حیوان روزگاری در این مناطق می‌زیسته است . ظاهرا شیر موجود در بین‌النهرین و حوالی آن در قرن بیستم میلادی كشته شد و آخرین شیر ایرانی هم حدود هشت دهه پیش شكار شد. اما وجود این حیوان اثرش را بر اعتقادات و فرهنگ مردم از مدت‌ها قبل باقی گذاشته است.

در كهن‌ترین نقوش و تصاویر، شیرها نگهبان پرستشگاه‌ها، قصرها و آرامگاه‌ها بودند و تصور می‌رفت درنده‌خویی آنها موجب دور كردن تاثیرات زیان‌آور باشد.

بنابر كتاب‌های جانورشناسی قرون وسطی شیر نماد رستاخیز است. زیرا تصور می‌كردند كه توله شیرها، مرده متولد می‌شوند و تنها در روز سوم هنگامی كه پدرشان نفس خود رار بر آنها می‌دمد، زنده می‌شوند.

در ادبیات، شیر استعاره‌‌ای شایسته برای پادشاهان دوستار جنگ است.

شیری كه یك گراز را می‌كشد معرف نیروی خورشید است كه گراز زمستان را از پا درمی‌آورد. شیر و بره در كنار هم نماد بهشت بازیافته، وحدت آغاز هستی، عصر طلایی و رهایی از تعارض است.

در زیر نماد شیر را در فرهنگ‌های مختلف بررسی می‌كنیم:                                         بودایی: مدافع قانون و خرد بوداست. گاهی بودا روی تخت شیرنشان می‌نشیند. شیر و توله شیری در چنگالش یعنی حكمرانی بودا بر جهان و به معنی دلسوزی است. غرش شیر یعنی  بی‌باكی بودا. در آیین‌ بودا، شیر نماد خود بودا و اصول او بود.

سومری: نشان خدای مردوك

 هندویی : شیر نماد درنده خویی مخرب یكی از خدایان است.

میترایی: شیر همراه گاو نر، نماد مرگ است. در آیین‌ میترایی مهر گاو را می‌كشد در واقع خورشید گاو را می‌كشد تا از كشتن گاو، گیاهان و بركت به وجود بیاید.

مسیحی: تصور می‌شد شیر با چشم باز می‌خوابد، از این رو مظهر هوشیاری، پاسداری معنوی و شهامت اخلاقی است و به شكل نگهبان، كلیسا را حفظ می‌كند.

شیر علامت بعضی از قدیسان مسیحی هم بوده است. در هنر مسیحی، شیر دو خصلته است، هم نماد مسیح به عنوان "شیر قوم یهود" و هم نماد شیطان است كه مانند شیری غران به اطراف می‌چرخد.

 مصری: شیر با خدای خورشید، رع در ارتباط است . شیری كه در دو سوی بدنش سری دارد، مظهر ایزدان طلوع و غروب خورشید است.

اسلامی: شیر نماد حفاظت در برابر نیروهای شر است.

 ایرانی: نماد سلطنت، نیروی خورشید و نور است. شیر با یالش در واقع همان خورشید است. شیر در ایران مظهر مهر و خورشید است و با مرگ هم بی‌ارتباط نیست.

شاهان ایران باستان می‌بایستی نیروی مقابله با شیر را می‌داشتند و در واقع شیركش می‌بودند.فائق آمدن بر شیر هم شهامت شاه را می‌رسانده و هم عنوان شاه برایش تایید می‌شده است. برتری بر شیر یعنی زندگی مجدد.شاید به همین خاطر است كه در ادبیات باستانی داستان‌هایی گاه بر اساس واقعیت، از شكار شیر توسط شاهان در نخجیر گاه‌ها می‌خوانیم.

شیر حیوان محبوب ایرانی‌ها بوده و آن‌ها علاقه خود را به قهرمانانشان با لقب شیرمرد ثابت می‌كردند.

بر روی بسیاری از گورهای منطقه بختیاری، شیری با چهارپا روی قبر ایستاده و یا نشسته است. این قبرها عموما به مردی است كه برایش احترام زیادی قائل هستند. گاهی وجود این شیر یعنی این‌كه او حافظ مرده است.

نماد شیر و خورشید در حالی‌كه شیر شمشیری در دست دارد، از نمادهایی بوده كه در درفش ایران و همچنین سكه‌ها به كار رفته است.

 شیر در تخت‌جمشید:

نماد شیر در نقش برجسته‌های تخت‌جمشید هم وجود دارد، در پلكا‌ن‌های كاخ آپادانا، پیكره نمایندگان مردم خوز(خوزستان) دیده می‌شوند، كه شیر و شیربچه‌ را به عنوان هدیه به پیشگاه شاهنشاه ایران می‌برند. نقش شیر گاوشكن هم دیده می‌شود. در برخی از درگاه‌ها هم شاهی را می‌بینیم كه در جدال با شیری است. 

گاو:                                                                                                                  گاو نر قدرت و نیروی تولیدمثل است . پرستش گاو نر رسمی عمده در مصر ،خاورمیانه باستان ، شرق مدیترانه و هندوستان بوده كه بعدها به یونان و رم و بخش‌هایی از اروپا نیز سرایت كرد.

در بین‌النهرین و مناطق مجاور تصاویر گاوهای نر با حاصلخیزی و تجدید حیات در ارتباط بود و در ادوار بسیار كهن گاو نر معمولا نماد خدای قیم شهر به شمار می‌رفت.

گاهی نماد گاو نر وابسته به آلت رجولیت آن است. گاو نر دارای سر آدمی  و بال نقش حفاظت و نگهبانی را به ویژه در تندیس‌های نو آشوری داشت. در دروازه شرقی كاخ ملل تخت جمشید هم چنین چیزی مشاهده می‌شود.

موضوع دیگر این است كه قربانی كردن جانوران رسمی عمیقا نمادین بود. از نظر عبرانیان و بعدها از دیدگاه رومیان به منزله میثاقی با یكی از خدایان به شمار می‌رفت. رسم قربانی در سال نو و جشن‌های بهاری در بین‌النهرین و نقاط دیگر با قربانی كردن گاو نر، قوچ یا بز برای تامین پربركتی فصل درو انجام می‌شد. تصویری از میترا، كه گاو را می‌كشد، خوشه‌های گندمی را نشان می دهد كه از خون این حیوان جوانه می‌زند.

بسیاری از ظروف میگساری و ریتون‌ها را به شكل سر گاو درست می‌كردند و عقیده داشتند كه قدرت درون آن به كسی كه آن را می‌نوشد، منتقل می‌شود.

علامت گاو با نام ثور یكی از صورت‌های فلكی به شمار می‌آید و احیای بهار را نوید می‌دهد.

در مدخل معابد هندو متعلق به خدای "شیوا" گاوی قرار دارد كه زنانی كه وارد این معابد می‌شوند به بیضه‌های آن دست می‌مالند تا بارور شوند.

در اسطوره‌ سومری "گیلگمش" هم گاو نقش مهمی را ایفا می‌كند و "گیلگمش"با یاری "انكیدو" گاوی را كه باعث ویرانی فراوان شده است، می‌كشد.

 نماد گاو در فرهنگهای مختلف:

مصر:‌ گاو ماده دو سر مظهر مصر علیا و سفلاست و پاهای گاو ماده آسمانی، نوت (nut) بانوی آسمان و چهاربخش زمین است و ستارگان فلك زیر بدن او قرار دارند.

در مراسم سالانه ممفیس با شركت فرعون و یك گاو نر مقدس زنده به معنای تجدید نیروی حیاتی به شمار می‌رفت . آمون (Amun) خدای بلندمرتبه مصری‌ها بود كه در عصر سلطنت قدیم مورد پرستش واقع می‌شد و در نقش‌های مربوط به آن گاو نری با آلتی در حالت نعوظ دیده می‌شود.

ران گاو نر، نقش باروری و قدرت و قطب شمال را دارد(توجه شود كه شیر در نقش نبرد شیر و گاو در تخت جمشید به كفل و ران گاو حمله برده است.)  

 هندو: گاو مظهر باروری و حیوانی مقدس است و ماده گاو برآورنده آرزوهاست.

 سومری‌ و سامی: نماد گاو نر در همه ادیان سومری و سامی مشترك است.

گاو – مرد معمولا نگهبانی است كه از مركز یا گنج یا دروازه‌ای حفاظت می‌كند و دافع شر است. كشتن گاو نر در سال نو مظهر مرگ زمستان و تولد نیروی حیاتی است. سر گاو نر مهمترین بخش گاو كه نیروی حیاتی در آن است به مفهوم قربانی و مرگ است. گاو نر آسمانی، كرتهای آسمان را شخم‌می‌زند. باروری گله‌ها و حاصلخیزی زمین با گاو نمادین شده است و گاوهای بالدار نگهبان ارواحند. بسیاری از ایزدان و خدایان آنها با گاو نر مربوط بوده‌اند.

عبری:، گاو نر، مظهر قدرت یهوه است.

مسیحی: منسوب به مقدسین دین عیسوی است.

میترایی : قربانی گاو، نقطه تمركز مراسم دینی در آیین میتراست. مظهر پیروزی بر طبیعت حیوانی انسان و حیات به واسطه مرگ است. گاو نر و شیر با هم نماد مرگ هستند. در داستان مهرپرستی داریم كه گاو از دست مهر فرار می‌كند. مهر به دنبال گاو می‌دود و گاو را به چنگ می‌آورد و سر او را می‌برد تا بركت حاصل شود.

بودایی : گاو نر یعنی نفس مطمئنه.

ایرانی: در اسطوره‌های ایرانی ما به اولین مرد، كیومرث و اولین گاو برمی‌خوریم.برخی واژه كیومرث را همان گاوـمرد می‌دانند و برخی هم عقیده دارند كه كیومرث به معنای زنده‌ی میراست. 

در نوشته‌های باستانی ایرانی داریم كه اهریمن، گاو را می‌كشد و نطفه گاو در ماه نگهداری می‌شود و بعدها حیوانات از آن به وجود می‌آیند.از كشته شدن گاو هم 55 نوع غله و 12 نوع گیاه دارویی به وجود می‌آید. گاو به ماه مربوط است. حتی شاخ گاو شبیه هلال ماه تعبیر شده است . نیروی تولیدمثل گاو تداعی گرما و ابرهای باران‌زا برای باروری است.

در آسیای غربی، گاو را قربانی می‌كردند، تا مزارع و آدم‌ها،‌انرژی و قدرت گاو را به دست بیاورند. برای هند و ایرانی‌ها، گاو مقدس بوده و گوشت گاو را نمی خورند و دین زرتشتی هم مخالف خوردن گوشت گاو بود. ولی با این‌حال كشتن گاو به معنی عمل آفرینش تعبیر شده است.

باستان‌شناسان از كاوش‌هایی كه در شهر سوخته انجام شده است به این نتیجه رسیده‌اند كه آنها گاو را می‌پرستیده‌اند. عیلامی‌ها هم در معبد چغازنبیل مجسمه گاو را نگهداری و پرستش می‌كرده‌اند. 

گاو در تخت‌جشمید:

نقش گاو در سر ستون‌های تخت‌جمشید و هم در درگاه كاخ ملل به كار رفته است. در نقش شیر گاوشكن هم نقش گاو دیده می‌شود.

نبرد شیر و گاو:

گاو در هنر هخامنشی پاینده و نگهدارنده به شمار می‌رفته و به همین دلیل در سر ستون‌ها و در درگاهها به كار رفته است . اما از طرفی گاو به ماه هم مربوط می شد و به حاصلخیزی و باروری هم ربط دارد

گاو نماد ماه و شیر نماد خورشید است. شاید فائق آمدن شیر بر گاو، فائق آمدن خورشید بر ماه و روز بر شب و روشنایی بر تاریكی است. اما بهترین تعبیری كه از نقش شیر گاو شكن وجود دارد به شرح زیر است:

گاو و شیر (ثور و اسد) هر دو از صورت‌های فلكی هستند. در نزدیكی‌های اعتدال ربیعی، (نوروز) برج اسد بر برج ثور تفوق می‌یابد و بهار می‌شود و حاصل‌خیزی و تجدید حیات آغاز می‌شود.

منابع:                                                                                                            نمادهای سنتی : جی‌سی‌كوپر                                                                            فرهنگ‌ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب : جیمز هال

آرش نورآقایی

شهر استخر-شیراز

محوطه باستانی شهر استخر در 7 كیلو متری شمال تخت جمشید و 5/2كیلومتری جنوب غربی نقش رستم ودر میان دره رود سیوند قرار دارد استخر با بیش از 90 هكتار وسعت یكی از بزرگترین محوطه های باستانی ایران به شمار میرود.این محوطه از سمت جنوب به كوههای رحمت و از سمت شمال به رود خانه سیوند و كوههای حاجی آباد منتهی میشود. درجهت غربی نیز این محوطه نیز دشت وسیع و پهناور مرودشت قرار گرفته است. در حقیقت شهر استخر را می توان دروازه ورودی مرودشت از جهت شرق دانست . امروزه نیز راه اصلی ارتباطی فارس با مناطق داخلی فلات ایران از حاشیه  شهر استخر عبور میكند .قرار گرفتن در چنین موقعیت جغرافیایی باعث شده است كه استخردر طول تاریخ استقراریش  همواره از نظر نظامی وارتباطاتی دارای موقعیت ویژه ای باشد.

شهراستخر دارای پیشینه استقراری چند هزار ساله میباشد. با توجه به سفالهای منقوشی كه از كاوشهای این محوطه به دست آمده است میتوان اولین استقرار های این محوطه را به اوایل هزاره چهارم قبل از میلاد نسبت داد. آثار دوره های  تاریخی نیز به وضوح نشانگر استقرار هایی از دوره هخامنشی تا سده هشتم هجری در این محوطه میباشد .از دوره هخامنشی ستونها وتخته سنگهای تراش خورده ای مربوط به این دوره هخامنشی و به شیوه حجاری آنها دراستخر باقی مانده است كه استقرار هخامنشی این محوطه راثابت میكند .در متو ن تاریخی نیز استخر به تدریج در دوران سلوكی و پارتی مطرح میشود دراین دوران از استخر به عنوان پایتخت فارس و شهر ضرب سكه مطرح نام برده شده  است. دوران ساسانی اوج آبادانی و قدرت استخر بوده است در این دوران آتشكده آناهیتا در این شهر قرار داشته است و شهر مذهبی و سنتی ساسانیان به شمار میرفته است .  از این دوره ها نیز (سلوكی وپارتی و ساسانی) آثار زیادی دراین محوطه وجود دارد .از جمله  این آثار می توان به چند سازه معماری و  تعداد نسبتاً زیادی ستون وسرستون مربوط به آنها اشاره كرد كه در سطح محوطه شهر پراكنده هستند . نوع ساختار معماری این بنا ها و سبك حجاری آنها نشان می دهد كه مربوط به دوره های بعد از هخامنشی هستند .برخی از این سازه ها عبارتند از یك كاخ یا بنای عمومی كه درسمت شرقی محوطه قرار گرفته است ،سازه موسوم به دروازه شهر استخر ،بقایای دو پل بر روی رود خانه سیوند و تعدادی استودان كه در حاشیه جنوب شرقی شهر قرار گرفته اند.درآغاز ورود اسلام به استخر این محوطه همچنان شهری با اهمیت به شمار میرفته است.  از دوره اسلامی استخر نیز آثار زیادی بر جای مانده است كه مهمترین آنها بقایای مسجدی است كه در دوران اولیه ورود اسلام به این شهر و با مصالح بناها ی دوران قبل از اسلام این محوطه ساخته شده  است . علاوه بر این آثار زیادی از دوران مختلف و مخصوصاً دوران  اسلامی استخر در كا وشهای این شهر كه در سالهای دهه1930 ، توسط هرتسفلد واشمیت صورت گرفته، به دست آمده است.در میان این آثار سفالینه های بدست آمده كه اكثراًدارای نقوش قالب زده بسیار متنوع هستند بسیار جالب توجه می باشند.    .استخر در دوران اسلامی و به دنبال خرابی های فراوانی كه در پی فتح این محوطه توسط مسلمانان روی داد آرام آرام رو به زوال رفت. با بنیانگذاری شیراز در سال 74 هجری و كوچ بسیاری از ساكنا ن این شهر به شیراز روند ویرانی استخر بیشتر شد.سرانجام این شهر در لشگر كشی یكی از امیران ال بویه در قرن5 هجری به كلی ویران شد و بعد از آن دیگر هرگز به عنوان یك شهر مطرح نشد. به نظر میرسد آخرین استقرارهای استخر مربوط به سده های 8و9 هجری بوده وبعداز آن این محوطه به كلی متروك شده است.

شهر استخر دارای سازه ها متعدد معماری مربوط به دوره های مختلف میباشد . عمده ترین سازه موجود وبرجسته ترین آنها بنای موسوم به مسجد دوران آغاز اسلامی استخر است كه با مصالح دوره های قبل از از اسلام ساخته شده است . ازدیگر سازه های معماری شهر استخر بنای سنگی موسوم به دروازه شهر استخر میباشد كه با قطعه سنگ ها عظیم ساخته شده و دارای ستون های صاف تراش خوده میباشد . همچنین در برخی قسمتها باقیمانده های باروی شهر نیز به خوبی قابل مشاهده است.

پارسه

 
   

پارْسَهْ

هخامنشیان عادت باستانی كوچ كردن را فراموش نكردند، و معمولاً همه سال را در یك جا به سر نمی‌بردند، بلكه بر حسب اقتضای آب‌و‌هوا، هر فصلی را در یكی از پایتخت‌های خود سر می‌كردند. در فصل سرما، در بابل و شوش اقامت داشتند، و در فصل خنكی هوا به همدان می‌رفتند كه در دامنه كوه الوند افتاده بود و هوای لطیف و تازه و خنك داشت. این سه شهر «پایتخت» به معنی اداری و سیاسی و اقتصادی بودند، اما دو شهر دیگر هم بودند كه «پایتخت آئینیِ» هخامنشیان بشمار می‌رفتند، یكی پاسارگاد كه در آن‌جا آیین و تشریفات  تاجگذاری شاهان هخامنشی برگزار می‌شد، و دیگری «پارْسَهْ» كه برای پاره‌ای تشریفات دیگر به كار می‌آمد. این دو شهر «زادگاه» و «پرورشگاه» و به اصطلاح «گهواره» پارسیان به شمار می‌رفت، و گور بزرگان و نام‌آوران آنان در آن‌جا بود و اهمیت ویژه‌ای داشتند؛ به عبارت دیگر، این‌ها مراكز مذهبی ایرانیان هخامنشی بودند، مانند اورشلیم و واتیكان، كه نظر به اهمیت آیینی خود، مركز ثقل بسیاری از حوادث بوده‌اند. البته از این دو تخت‌جمشید بیش‌تر اهمیت داشته است و به همین دلیل، اسكندر مقدونی آن را به عمد آتش زد تا گهواره و تكیه‌گاه دولت هخامنشی را از میان ببرد و به ایرانیان بفهماند كه دیگر دوره فرمانروایی آنان به سر آمده است.

نام اصلی این شهر پارْسَهْ بوده است كه از نام قوم پارسی آمده است و آنها ایالت خود را هم به همان نام پارس می‌خواندند. پارسه به همین صورت در سنگ نوشته خشیارشا بر جرز درگاهای «دروازه همه ملل» نوشته شده است، و در لوحه‌های عیلامی مكشوفه از خزانه و باروی تخت‌جمشید هم آمده است. یونانیان از این شهر بسیار كم آگاهی داشته‌اند، به دلیل این كه پایتخت اداری نبوده است، و در جریان‌های تاریخ سیاسی، كه مورد نظر یونانیان بوده، قرار نمی‌گرفته. به علاوه، احتمال دارد كه به خاطر احترام ملی و آئینی شهر پارسه، خارجیان مجاز نبوده‌اند به مكان‌های مذهبی رفت‌‌ وآمد كنند و در باب آن آگاهی‌هایی به دست آورند؛ همچنان  كه تا پایان دوره قاجار، سیاحان اروپایی كم‌تر می‌توانستند در باب مشاهد و امام‌زاده‌های ایرانی تحقیق كنند. بعضی گمان كرده‌اند كه در برخی از نوشته‌های یونانی از پارسه به صورت پارسیان persai   و یا شهر پارسیان Persia نام رفته است، اما این گمان مبنای استواری ندارد.

پِرْسِهْ پُلیْس

نام مشهور غربی تخت‌جمشید ، یعنی پِرْسِهْ پُلیْس (Perse Polis) ریشه غریبی دارد. در زبان یونانی، پْرسهْ‌پُلیْس و یا صورت شاعرانه آن پِرْسِپ‌ْتوُلیْس Persep tolis لقبی است برای آِتِنه، الهه خرد و صنعت و جنگ، و «ویران‌كننده شهرها» معنی می دهد.این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم ق.م. در چكامه مربوطه به پارسیان، به حالت تجنیس و بازی با الفاظ، در مورد «شهر پارسیان» به كار برده است (سُوكنامه پارسیان، بیت 65). این ترجمه نادرست عمدی، به صورت ساده‌‌ترش، یعنی پرسه پلیس، در كتب غربی رایج گشته و از آن‌جا به مردم امروزی رسیده است.  خود ایرانیان نام «پارسه» را چند قرن پس از برافتادنش فراموش كردند چون كتیبه‌ها را دیگر نمی‌توانستند بخوانند و در دوره ساسانی آن را «صدستون» می‌خواندند. البته مقصود از این نام، تنها كاخ صدستون نبوده است، بلكه همه بناهای روی صفه را بدان اسم می‌شناخته‌اند. در دوره‌های بعد، در خاطر ه مردم فارس، «صدستون» به «چهل‌ستون» و «چهل‌منار» تبدیل شد. جُزَفا باربارو، از نخستین اروپاییانی كه این آثار را دیده است (سال 1474 میلادی)، آن را ِچْل‌‌مِنار (چهل‌منُار) خوانده است. (3)  پس از برافتادن هخامنشیان خط و زبان آنها نیز بتدریج نامفهوم شد و تاریخ آنان از یاد ایرانیان برفت، و خاطره‌‌ شان با یاد پادشاهان افسانه‌ای پیشدادی و نیمه تاریخی كیانی درهم آمیخت، و بنای شكوهمند پارسه را كار جمشید پادشاه افسانه‌ای كه ساختمان‌های پرشكوه و شگرف را به او نسبت می‌دادند دانستند و كم‌كم این نام افسانه‌ای را بر آن بنا نهادند.

 

 

30 محوطه تاریخی در سردشت

شناسايي 30 محوطه پيش از تاريخ و تاريخي در
سردشت

باستان شناسان موفق به شناسایی 30 اثر پیش از تاریخ ، تاریخی و اسلامی شدند. آثار پارتی - ساسانی در این شهر تعجب باستان شناسان را برانگیخت.
بیشترین آثار شناسایی شده متعلق به فرهنگ ساسانی است

تازه‌ترین بررسی‌های باستان‌شناسان به شناسایی 30 اثر پیش از تاریخ، تاریخی و اسلامی منجر شد. وفور آثار پارتی _ ساسانی در این شهر تعجب باستان‌شناسان را برانیگخت.
 
« ابراهیم خرازی »، باستان ‌شناس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آذربایجان‌غربی در این مورد گفت:
« عملیات بررسی آثار باستانی شهرستان سردشت با هدف شناسایی آثار ناشناخته به شناسایی 30 محوطه و اثر پیش از تاریخ ، هزاره اول ، مانایی ، پارتی ، ساسانی و قرون اولیه اسلامی منجر شد. 15 اثر از این تعداد به دوران ساسانی و اشكانی تعلق دارد و همین باعث تعجب گروه كارشناسی شد.»
 
وی افزود: « با توجه به وجود تمدن اوراتو و آشور ما انتظار شناسایی آثار مانایی را داشتیم. بنابراین یك بررسی‌ دقیق و مطالعات بسیار برای شناسایی  وسعت جغرافیای دولت ساسانی و اشكانی در این محدوده لازم است.»
 
خرازی گفت: « باتوجه به مرز بودن منطقه سردشت و نبود اطلاع دقیق از آثار این منطقه بررسی ها آغاز شد. این بررسی‌ها به شیوه مراجعه حضوری به روستاها و كسب اطلاعات با همكاری مردم منطقه، تعیین دقیق مختصات جغرافیایی آثار با استفاده از دستگاه GPS ، تهیه شواهد و مدارك سفالی برای تعیین قدمت دقیق منطقه شروع شده است.»
 
باستان‌شناسان وجود رودخانه زاب را در این منطقه منشا تمدن‌های ناشناخته می‌دانند.
 
به اعتقاد خرازی كاوش‌ باستان ‌شناسان نشان از وجود و نزدیكی كشورهای آشور در این منطقه دارد. سارگون در نوشته‌های خود از سرزمین‌هایی یاد می‌كند كه باید در محدوده سردشت قرار داشته باشد. حفاری‌ها تا کنون وجود دولت موصاصیر یا دولت آفتاب را در این منطقه را نشان داده‌است.
 
نخستین فصل كاوش‌های باستانی تپه ربط 2 سال گذشته با احتمال وجود دولت موصاصیر در این تپه انجام و به كشف مواد فرهنگی با ارزشی چون آجرهای لعابدار با تصاویر منقوش به انسان بالدار و شیر بالدار منجر شد.
 
تمدن « مانایی ها »، یك پادشاهی عظیم در دوران پیش از تاریخ بوده است كه بیشتر حوزه شمال غرب ایران را فرا می گرفته است. باستان شناسان در جریان بررسی های خود كشف كردند به احتمال قوی « زیرتو » مهم ترین پایتخت مانایی ها در « قالایچی » بوده است. تاكنون اطلاعی از ویژگی های مردم مانایی و چگونگی زیست آنان به دست نیامده است.
پیش از این باستان شناسان آمریكایی گمان می كردند تپه باستانی « حسنلو » مركز حكومت ماناها ، پادشاهی بسیار قدرتمند هزاره نخست پیش از میلاد بوده است

برگرفته از تارنمای خبرگذاری میراث فرهنگی

ربط ذر هزاره اول قبل از میلاد

محوطه باستاني ربط سردشت يكي از مراكز مهم حكومتي در هزاره اول قبل از ميلاد

محوطه باستاني ربط ، يكي از جاذبه هاي تاريخي  شهرستان سردشت است كه قدمت آن به هزاره اول قبل از ميلاد باز مي گردد .

محوطه باستاني ربط سردشت يكي از مراكز مهم حكومتي در هزاره اول قبل از ميلاد

محوطه باستاني ربط ، يكي از جاذبه هاي تاريخي  شهرستان سردشت است كه قدمت آن به هزاره اول قبل از ميلاد باز مي گردد .

اين محوطه تاريخي شامل 4 تپه تاريخي به مساحت 25 هكتار است كه در ضلع جنوب غربي ربط ، در حاشيه رودخانه  زاب و در 15 كيلومتري سردشت  قرار دارد و يكي از مراكز مهم حكومتي در هزاره اول قبل از ميلاد مي باشد .

طبق مستندات موجود  اين مكان همان شهر موصاصير بزرگترين معبد خداي هالدي در دولت آردين با شهر آفتاب است كه نشان  دهنده هم  دوره  بودن آن با حكومت اورارتوها ، ماناها و آشوريها بوده است .

شهر موصاصير از مهمترين مكان هاي مذهبي مورد علاقه امپراطوران بزرگ اورارتويي بوده كه در كتيبه هاي كيله شين ، ماونا و در كتيبه هاي ديگري كه در توبز آوا در داخل خاك عراق بدست آمده از آن صحبت شده است.

معبد موصاصير هم از معبد هاي مورد احترام شاهان اورارتويي بوده بطوريكه آنها پسران خود را براي خدمت به اين معبد معرفي مي كردند و هم چنين نشان حكومتي خود شامل سپر و شمشير با آرم مخصوص را از اين معبد دريافت مي كردند.

مسئول ميراث فرهنگي  و گردشگري  شهرستان سردشت در خصوص اقدامات صورت گرفته در محوطه ربط گفت : كاوش اين شهر تاريخي و باستاني در نيمه دوم  سال 84  آغاز شده است كه پس از گذشت دو سال از كاوش آن نشانه هاي زيادي از وجود تمدن سه هزار ساله قبل از ميلاد در اين منطقه بدست آمد .

حمزه عليزاده افزود :  كشف انواع  آجرهاي لعاب دار منقوش هندسي ، اساطيري ، الهه عريان و بالدار ، خط ميخي و قطعات سفالي و همچنين  سنگ فرش بودن محوطه معبدبه شكل دواير متحد المركز ، گيس بافت و خوشه هاي گندم با وسعت 25 متر مربع عمده نشانه هاي ايجاد تمدن تاريخي و باستاني  منطقه ربط مي باشد .

گفتني است تپه تاريخي 1 و 2 ربط به شماره هاي 602 و 620 در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است.

کتیبه آجری

نخستين كتيبه آجري شمال‌غرب ايران در تپه ربط كشف شد

كاوش‌هاي باستان‌شناسان براي نخستين بار در شمال‌غرب ايران در تپه ربط 2 ،به كشف يك كتيبه آجري به خط ميخي منجر شد.

تپه ربط در شهر ربط و در كرانه شرقي رودخانه زاب كوچك قراردارد. تا پيش از بررسي هاي سال گذشته، وسعت اين تپه تا چهارده هكتار تخمين زده شده بود اما اين كاوش نشان داد كه اين تپه 25 هكتار وسعت دارد.

"رضا حيدري"، سرپرست كاوش‌هاي باستان‌شناسي تپه ربط با اعلام اين خبر به ميراث خبر گفت: «براي نخستين‌‌بار است كه كاوش‌هاي باستان‌شناسي در شمال‌غرب ايران به كشف يك آجر با خط ميخي منجر مي‌شود. اين خط با لعاب سفيد روي جداره آجر نوشته‌شده است.»
وي با احتمال زياد اين خط را منتسب به خطوط ميخي آشوري دانست و افزود: «كشف خط در محوطه‌هاي باستاني يكي از مهمترين شاخصه‌ها براي تاريخ گذاري و شناخت تاريخ آن منطقه به شمار مي‌رود. كشف اين خط كمك‌شايان توجهي به شاخت دولت‌شهرهاي مانايي، اورارتويي و شاخت دقيق‌تر ارتباط آشور با اين دولت شهرها مي‌كند.»

به گفته حيدري اين خط مي‌تواند اطلاعات ارزشمندي درباره تفكرات مذهبي و ساكنان اين محل بدهد.
باستان‌شناسان احتمال مي‌دهند با ادامه كاوش‌ها در محوطه كليدي تپه ربط 2 بتوانند يافته‌هاي بسيار مهمي مانند سنگ‌فرش‌ها، آجرهاي لعاب‌دار منقوش و قطعات سفالي به دست بياورند.
تپه ربط كه سطحي ترين فرهنگ آن به هزاره اول پيش از ميلاد باز مي گردد يكي از محوطه هاي تاريخي بزرگ شناخته شده در شمال غرب كشور است.

كاوش هاي باستان شناسان در شمال غرب كشور براي مطابقت اين تپه با مركز كشور آرديني(موصاصير) از شهريورماه سال 84 آغاز شده است. طبق مستندات موجود بزرگترين معبد خداي حالدي در دولت آرديني قرار دارد.

موصاصير دولتي همزمان با اورارتو و آشورها بوده است. اين حكومت از سوي آَشورها آرديني(كشور آفتاب) خوانده مي شد.

موصاصيرها بر اساس شرايط سياسي منطقه گاهي با آشورها و گاه با اورارتو ها هم پيمان مي شدند.


سنگ فرشهای حیاط معبد موصاصیر

 

 

آردینی در ربط

 كشور آفتاب در ربط طلوع كرد

تهران _ ميراث خبر
گروه استان ها: جديدترين بررسي ها در تپه ربط سردشت به كشف آثاري از تمدن اورارتوها در شمال ايران منجر شد. اين کشف احتمال وجود مركز دولت موصاصير (كشور آفتاب) در 3هزار سال پيش را قوت بخشيد.
موصاصيرها دولتي همزمان با اورارتو و آشوري ها بوده است. اين حكومت از سوي آَشوري ها، آرديني يا كشور آفتاب خوانده مي شد. موصاصيرها بر اساس شرايط سياسي منطقه گاهي با آشورها و گاه با اورارتو ها هم پيمان مي شدند.
«رضا حيدري»، باستان شناس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان آذربايجان غربي گفت: «بررسي هاي هيات كاوش باستان شناسي در تپه ربط سردشت به سرپرستي بهمن كارگر به كشف آثاري چون خط ميخي نقاشي شده اورارتويي بر روي آجر، آجرهاي لعاب دار با موضوع هاي هندسي، گياهي، حيواني، اساطيري كه با برخي از سفالينه هاي زيويه، كوه زندان و قلايچي مشابه است، منجر شد و نظريه وجود مركز موصاصير ها در شمال ايران را قوت بخشيد.»
او گفت: «اين بررسي ها به كشف يك محوطه پوشيده از قلوه سنگ هاي رودخانه اي كه به صورت دايره هاي متحدالمركز در كنار هم ساخته شده است. اين دستاورد منحصربفردترين دستاوردهاي معماري مكشوفه در اين منطقه است، منجر شد. اين نوع معماري ها تاكنون در هيچ يك از محوطه هاي مشابهه در شمال غرب ايران ديده نشده است.»
تپه ربط در شهر سردشت و در كرانه شرقي رودخانه قراردارد تا پيش از اين بررسي ها، وسعت اين تپه تا چهارده هكتار تخمين زده شده بود اما اين بررسي ها نشان داد كه اين تپه 25 هكتار وسعت دارد.
تپه ربط كه سطحي ترين فرهنگ آن به هزاره اول پيش از ميلاد باز مي گردد يكي از بزرگترين محوطه هاي تاريخي شناخته شده در شمال غرب كشور است. بررسي هاي باستان شناسان در شمال غرب كشور براي مطابقت اين تپه با مركز كشور آرديني(موصاصير) از شهريورماه سال 84 آغاز شده است. بر طبق مستندات موجود بزرگترين معبد خداي حالدي در دولت آرديني قرار دارد.
هيات باستان شناسي تپه ربط به سرپرستي بهمن كارگر و متشكل از باستان شناس، زمين شناس، مردم شناس، نقشه بردار و مرمت كار، تا دو ماه ديگر تپه ربط را بررسي و كاوش مي كنند.

آردینی

جدیدترین بررسیها در تپه ربط سردشت به كشف آثاری از تمدن اورارتوها در شمال ایران منجر شد. این کشف احتمال وجود مركز دولت موصاصیر (كشور آفتاب) در سه هزار سال پیش را قوت بخشید.
موصاصیرها, دولتی همزمان با اورارتو و آشوریها بوده است. این حكومت را آَشوریها، آردینی یا كشور آفتاب خوانده اند. موصاصیرها, بر اساس شرایط سیاسی منطقه, گاهی با آشورها و گاهي با اورارتو ها هم پیمان می شدند.
بررسیهای هیئت كاوش باستانشناسی در تپه ربط سردشت به كشف آثاری, مانند خط میخی نقاشی شده اورارتویی روی آجر، آجرهای لعاب دار با اشکال هندسی، گیاهی، حیوانی، اساطیری منجر شد كه با برخی از سفالینه های زیویه، كوه زندان و قلایچی مشابه است؛ این کشف, نظریه وجود مركز موصاصیرها در شمال ایران را قوت بخشید.
این بررسیها به كشف محوطه اي پوشیده از قلوه سنگهای رودخانه ای انجامید كه به صورت دایره های متحد در هم, در كنار هم ساخته شده اند. این یکی از دستاوردهای خاص از معماری مكشوفه در این منطقه است. این نوع معماریها تاكنون در هیچ یك از محوطه های مشابه در شمال غرب ایران دیده نشده است.
تپه ربط در شهر سردشت و در كرانه شرقی یک رودخانه قرار دارد. پیش از این بررسیها، وسعت این تپه تا چهارده هكتار تخمین زده شده بود, اما این بررسیها نشان داد كه این تپه 25 هكتار وسعت دارد. تپه ربط كه سطحی‎ترین فرهنگ آن به هزاره اول پیش از میلاد بازمی گردد, یكی از بزرگترین محوطه های تاریخی شناخته شده در شمال غرب كشور است.
بررسیهای باستان شناسان در شمال غرب كشور برای مطابقت این تپه با مركز كشور آردینی (موصاصیر) از شهریورماه سال 84 آغاز شده است.
بر طبق مدارک مستند موجود, بزرگترین معبد «ایزد حالدی» در دولت آردینی قرار دارد.
هیئت باستانشناسی تپه ربط كه از باستانشناس، زمین شناس، مردم شناس، نقشه بردار و مرمت كار هستند، در ماههای آتی نیز بررسی و كاوش خود را ادامه می دهند.

نقل از:
مقاله «شهر آفتاب» از بخش فرهنگی سازمان میراث, 1384