آتشکده برزین مهر

مكان آتشکده برزین مهر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تازه ترین بررسی های باستان شناسی به کشف معماری های جدید در کنار یک آتشکده در سبزوار انجامید که احتمال وجود آتشکده معروف به «آذربرزین مهر» را در این شهر قوت می بخشد.پیش از این بررسی ها درباره چهار طاقی مشهور به «خانه دیو» در روستای «ریوند» در مرکز دهستان باشتین وجود این آتشکده را در سبزوار رد کرده بود .«محمد عبدالله زاده ثانی»، باستان شناس اداره میراث فرهنگی و گردشگری سبزوار گفت: «تاکنون تصور بر این بود که این چهار طاقی یک بنای سنگی بدون تزئینات است اما بررسی های جدید به شناسایی ملات گچ در داخل و بیرون این بنا انجامید. همچنین بقایای معماری معروف به پاتاو که محل عبادت روحانیون زرتشتی بوده است نیز در جریان این بررسی ها شناسایی شد.»
در این مطالعات کارشناسان سازمان میراث فرهنگی سبزوار موفق به شناسایی در ورودی تالار و بقایای معماری نگهداری استودان(استخوان ها) در این آتشکده بر روی کوهی به نام ریوند(ریواس) شدند.
عبدالله زاده ثانی گفت: «براساس نظرات مستند «لازار فانی»،«کریستین سن» و «جکسن» آتشکده آذر برزین مهر متعلق به کشاورزان دوران ساسانی بوده و در شمال غربی ایالت نیشابور قرار داشته است. همچنین با توجه به بررسی های« فائق توحیدی» سردشتی و دیگر باستان شناسان ایران و با در نظر گرفتن یافته های جدید احتمال وجود آتشکده در سبزوار قوت گرفته است.»
وی گفت: «قرار گیری آتشکده بر روی این کوه به شکل یک زیگورات است و بر خلاف تصور پیشین مبنی بر باز بودن اطراف این آتشکده، بررسی های جدید نشان می دهد که معماری هایی دراطراف این بنا وجودداشته و راه دسترسی به آن بسیار سخت بوده است.»
کارشناسان میراث فرهنگی و گردشگری سبزوار وجود ارتباط بین نیشابور و سبزوار را از دیگر دلایل اثبات این ادعا می دانند.
عبدالله زاده ثانی گفت: «در کنار این آتشکده گیاهی به نام ریواس وجود دارد که طبق مدارک و شواهد موجود در دوره آریایی ها(هزاره اول تا سوم قبل از میلاد) از این گیاه شرابی بنام هوم درست می شد و در مراسم دینی و مذهبی آریایی ها مورد استفاده قرار می گرفت. در برهان قاطع به زبان سانسکریت نیز از این افشرده به نام صوم یاد شده است که آن را با ترکه انار مخلوط می کردند و بر روی آتش می پاشیدند.»
کارشناسان باتوجه به وجود آئین مشابهی در هند امروز بر آنند تا در بررسی های آتی خود ارتباط فرهنگی سبزوار با ایران مرکزی، آسیای مرکزی و هند را مورد بررسی قرار دهند.
در اسناد و مدارک تاریخی موجود در پنچ نطقه ایران از آتشکده آذربرزین مهر یاد شده است که از جمله آن می توان به شهر کاشمر اشاره کرد.
آتشکده “آذر برزین مهر“ یکی از سه آتشکده‌ی مهم دوران ساسانیان است که به طبقه کشاورزان و دهقانان اختصاص داشت.

هم اكنون نیز یك یك گروه مشترك از ایران و لهستان مشغول گمانه زنی و بررسی بیشتر این مكان می باشند تا شاید بتوانند دلایل و مستندات بیشتری مبنی بر آتشكده بودن این مكان بدست بیاورند .

گزارش خبر جام جم یکشنبه 27 مهر ماه 1387  در ارتباط با ربط

بال‌هاي تمدن ماناها بر امروز ايران گسترده شد
جام جم آنلاين: تصوير بي‌نظيري كه از دوران باستان در حافظه آجرهاي كهن سردشت مانده بود پس از صدها سال چهره نمايان كرد تا باستان‌پژوهان را به حيرت وادارد و بي‌نظيري و يگانگي فرهنگ و تاريخ ديرينه ايران را به رخ جهان بكشد.
 2 فصل كاوش تپه «ربط» در 30 كيلومتري سردشت به كشف آجرهاي لعاب‌دار با نقش و تصويرهاي اساطيري، گياه و انسان، حتي نوشته‌هايي با خط ميخي آشوري و اشكال هندسي منجر شد.

اما كشف انساني كه بال‌هاي خود را گشوده و با حالت دعا دست‌هايش را به آسمان بلند كرده، باعث شد كه باستان‌شناسان با لقب‌هاي «منحصر به فرد و بي‌نظير» از اين نقش آجري ياد كنند.

اگرچه نقش كوروش با بال‌هاي گشوده و دو شاخ بر سر و نقش فروهر پيش از اين كشف شده بود، اما ويژگي‌هاي اين مرد كه با سربند و ريش‌هاي بلند نقش شده و متعلق به عصر ماناهاست دانشمندان را به تحسين واداشت.

اين اثر 70 در 45 سانتي‌متر است. در فصل سوم كاوش تپه ربط، باستان‌پژوهان، گل‌ميخ و سفال‌هايي با دوره تاريخي نامشخص كشف كردند.

ربط، تپه‌اي 60 هكتاري است كه غني‌ترين محوطه باستاني شمال‌غرب ايران به حساب مي‌آيد.

در لايه‌هاي ابتدايي اين محوطه، آثاري از هزاره اول پيش از ميلاد مسيح به چشم مي‌خورد.

سرپرست اين كاوش‌ها، رضا حيدري درباره نتايج اين كاوش‌هاي فصلي به ميراث خبر گفت: از زواياي تاريخ و حكومت ماناها اطلاعات جديدتري به دست آورديم:

مانايي‌ها «دولت منطقه‌اي» بودند كه با اورارتوها و آشوريان همدوره بودند؛ قومي جنگجو كه خداي جنگ «هالدي» را مي‌پرستيدند.

اين دولت منطقه‌اي گاه با اورارتوها عليه آشوريان هم‌پيمان مي‌شد و گاه با اتحاد با آشوريان بر عليه اورارتوها مي‌جنگيدند.

ماناها

ماناها مردماني كهن با خاستگاهي ناشناخته بودند كه در حدود سده‌ي دهم تا هفتم پ.م. در منطقه‌ي كنوني آذربايجان مي‌زيستند. ماناها در آن دوران به با امپراتوري‌هاي اورارتو و آشور، و نيز دولت‌هاي كوچك حائل ميان اين دو، مانند زاموآ و زيكيرتو همسايه بودند.
پادشاهي مانايي در حدود 850 پ.م. بود كه رو به شكوفايي و بالندگي نهاد. ماناها در اصل مردماني يك‌جانشين بودند و به كشت‌وكار و پرورش اسب مي‌پرداختند. پاي‌تخت آنان شهر مستحكمي به نام Izirtu بود.
ماناها از دهه‌ي 820 پ.م. با گسترش يافتن مرزهاي خود، مبدل به نخستين دولت بزرگي شدند كه توانست اين منطقه را به تصرف درآورد، به طوري كه سالياني بعد، مادها نيز به همين سان عمل كردند. ماناها از اين زمان، برخوردار از آريستوكراسي برجسته‌اي در مقام طبقه‌ي حاكم بودند، كه تا حدي قدرت شاه را محدود مي‌كرد.
از حدود 800 پ.م. قلم‌رو مانا مبدل به ميدان نبرد اورارتو، كه در اين منطقه دژهايي را بنا كرده بود، و آشور شد. در طي مدتي كه اين دو قدرت به نبردهايي گسترده با يك‌ديگر مشغول بودند، حدود 730-750 پ.م.، مانا مجالي يافت تا اراضي و متصرفات خود را گسترش دهد. پادشاهي مانا در طي دوران فرمان‌روايي ايرانزو (حدود 720-725 پ.م.) به بالاترين حد قدرت خود دست يافت.
در 716 پ.م. سارگن دوم، پادشاه آشور، اقدام به لشكركشي عليه مانا، كه در آن جا «آزا» پسر «ايرانزو» را Ulusunu به ياري اورارتوها از تخت سرنگون نموده بود، كرد. سارگن ايزيرتو را متصرف شد، و سربازان‌اش را در پارسواش و كيشسيم مستقر نمود. از آن پس آشوريان از اين منطقه براي توليد مثل و تربيت و تجارت اسب بهره مي‌جستند.
به گزارش يك سنگ‌نبشته‌ي آشوري، نزديك بدين زمان، كيمريان از منزلگاه‌شان در Gamir يا Uišdiš در «ميانه‌ي مانا» رهسپار شدند. كيمري‌ها نخست در سال‌نامه‌هاي آشوري در 714 پ.م. آشكار مي‌شوند و ظاهراً در آن زمان آشوريان را در شكست دادن اورارتو ياري دادند. اورارتو اطاعت از آشوريان را برگزيد، و آن گاه اين دو كيمريان را شكست دادند و بدين ترتيب آنان را از هلال خصيب دور نگاه داشتند. در هر حال، كيمريان در 705 پ.م. عليه سارگون شوريدند و او در همان سال به نبرد با آنان پرداخت. كيمريان در 679 پ.م. به شرق و غرب مانا مهاجرت كردند.
در متون آشوري، از شورش مانا عليه اسرحدون، شاه آشور، در 676 پ.م. ، هنگامي كه آنان راه تجارت و دادوستد ميان آشور و پارسواش را قطع كردند، ياد شده است. شاه اهشري، كه تا دهه‌ي 650 پ.م. فرمان مي‌راند، به گسترش قلم‌رو مانا ادامه داد. با وجود اين در حدود 660 پ.م. مانا متحمل شكست سختي از آشوريان شد. اما تا زمان درگذشت اهشري، شورش‌هاي آزادي‌خواهانه عليه آشور همچنان تداوم داشت. مانا در سده‌ي هفتم پ.م. از سكاهاي مهاجم، كه قبلاً به اورارتو تجاوز كرده و اندكي بعد (585 پ.م.) آن را ويران ساختند، شكست خورد. اين شكست تجزيه‌ي افزون‌تر پادشاهي مانا را ميسر نمود.
جانشين شاه اهشري، Ualli، از آشوريان برضد مادها، كه در اين زمان هنوز در شرق، در امتداد كرانه‌ي جنوب غربي درياي مازندران مستقر بودند، جانب‌داري كرد. با وجود اين، چنين مي‌نمايد كه در پي ده‌ها سال كشمكش، مادها سرانجام بر ماناها پيروز شدند و بقاياي مانا را در 616 پ.م. فتح نمودند و جمعيت آن را در خود مستحيل كردند. گمان مي‌رود كه اسم مكان‌ها و اسم شخص‌هاي مانايي (تنها نمونه‌هاي زباني بازمانده از ماناها) متعلق به گويشي وابسته به زبان هورياني امپراتوري هيتي باشند.