ميراث ما آيينه هويت و اصالت ما
 



ديگر از طلوع كشور آفتاب در شهر تاريخي ربط سردشت در استان آذربايجان غربي خبري نيست.

سعيد مامندي
عضو سابق انجمن ميراث فرهنگي سردشت و ربط و دوستدار يادگارهاي ماندگار تاريخي


باستان شناسان كليدداران و محرم اسرار گذشتگان مي‌باشند. اگر آن‌ها اراده كنند و وظايفشان را به خوبي انجام دهند هيچ انساني نمي‌ميرد، هيچ بنايي از بين نمي‌رود.
دو سال از خبر سازمان ميراث فرهنگي در سايت خبري خود تحت عنوان « طلوع كشور آفتاب در ربط » مي‌گذرد. نوشته‌هاي آشوريان و مردانگي و انصاف اين بيرحمان تاريخ و تلاش و جستجوي چندين ساله بهمن كارگر باستان شناس ايراني، كلنگ باستان شناسان، به تپه ( 2 ) ربط آورد تا با صبر و حوصله به دنبال كشور آفتاب يا آرديني يعني مركز دولت مذهبي موصاصير، نوشته شده در گزارشها و فتح‌نامه‌هاي آشوري باشند. موصاصير دولتي همزمان با اورارتو و آشور بوده است، اهميت مذهبي آن به حدي بوده كه پادشاه اورارتو هداياي زيادي به معبد باستاني موصاصير هديه كرده است. دولت موصاصير از سوي آشورها، آرديني يا كشور آفتاب خوانده مي‌شد.
آقاي بهمن كارگر باستان شناس ميراث فرهنگي در سال 1384 براي اثبات فرضيه خود مبني بر موصاصير بودن ربط مردانه به ميدان آمد تا خود همانند كارگري تازه‌كار، آفتاب كشور آفتابرا به جان بخرد. عليرغم اينكه باستان شناسان خارجي اعم از آلماني و آمريكايي سالها سعي داشتند اين دولت شهر را در كشور عراق يا تركيه پيدا كنند. اما جستجوي آنها به نتيجه نرسيده است. بازنشسته شدن اين باستان شناس بهانه‌اي شد تا سرپرست گروه كاوش در ربط تغيير و با وجود گذشت بيش از 2 سال از كشف اين تپه تاريخي و واقعيت‌هاي آن با سه تمدن نهفته در دل آن، هنوز مردم منطقه چشم انتظار مستند كردن پژوهش و كاوش‌هاي باستان شناسان ميراث فرهنگي استان آذربايجان غربي در قالب گزارش علمي و مقالات بصورت مكتوب و بيان نمودن آن بصورت واضح و شفاف در محافل رسمي كشور از سوي مسئولان سازمان مي‌باشند.
مروري بر اولين فصل كاوش در ربط و موضوعات حول و حوش آن جهت بررسي بيشتر و قضاوت افكار عمومي مد نظر و ضروري مي‌باشد. پيدا شدن آثار و نشانه‌هاي تمدن مربوط به هزاره اول قبل از ميلاد و نويد تولد « ماناش » يا كشور مانايي در اين خطه در كاوش‌هاي اوليه گروه باستان شناسان ميراث فرهنگي به سرپرستي آقاي بهمن كارگر، اهميت تاريخي و جايگاه آن در مطالعات نقطه مجهولي از تاريخ تمدن اين ملت، ما را به بازنگري و به تصوير كشيدن مجدد اين فصل كاوش رهنمون مي‌كند.
كشف منحصر به فردترين سنگفرش با قلوه‌سنگهاي رودخانه زاب كه به شكل هندسي و ظريف، كنار هم چيده شده است با قدمت 3000 سال - دومين سايت سفال آغاز ادبيات و نگارش سنگي در شمال غرب ايران با قدمت 5000 سال - كتيبه‌هاي آجري با خط ميخي آشوري - آجرهاي لعابدار منقوش و گل‌ميخ‌هاي فيروزه‌اي و مرمرين و تراشه‌هاي متعدد حكايت از كشف مجموعه‌اي غني و تاريخي از فرهنگ و تمدن اين مرز و بوم دارد و جهت حفظ و نمايش اشياء بدست آمده از كاوش‌هاي اين فصل، تاسيس يك موزه باستان شناسي و يا پايگاه مطالعات باستان شناختي ضرورتي اجتناب ناپذير بود كه بايستي از طرف مسئولان سازمان ميراث فرهنگي مورد توجه قرار مي‌گرفت. گرچه اهالي منطقه جهت آغاز اين پروژه گامهاي جدي و خودجوش برداشتند و طومار فرستاده شده به رئيس سازمان ميراث فرهنگي كشور جناب آقاي مشائي در راستاي اعلام آمادگي براي تأسيس موزه با جمع‌آوري كمك‌هاي مردمي و همياري سازمان ميراث فرهنگي، دليلي بر ادعاي فوق مي‌باشد. غرور ملي همراه با افتخار فرزندان اين منطقه از كشورمان همزمان با رقم خوردن هويت و اصالت ديگر براي مردمان آن در كنار پيدايش تمدني ديرينه‌تر و ايستادن بر روي سه تمدن كُهن، شور و شوق مردم را در پي يافتن يك واقعيت تاريخي برانگيخته بود و بحث ايجاد موزه جهت حفظ و نگهداري اشياء و ايجاد پايگاه پژوهش جهت مطالعات ميداني باستان شناسان با استقبال و تكاپوي مردم سردشت و ربط روبرو شد.
همچنين با اتمام اولين فصل كاوش، به همت انجمن ميراث فرهنگي شهر ربط ( كه در همان زمان به دنبال پيگيري‌هاي توأم با اشتياق و تعهد جوانان و مردم شهر ربط نسبت به ميراث گذشتگان تشكيل شد ) به بهانه قدرداني از كاوشگران و كار و همت آن‌ها، نشستي در سالن اجتماعات فرمانداري سردشت تشكيل شد كه با شرح و توضيحات سرپرست گروه و آقاي حيدري كارشناس ديگر ميراث فرهنگي ( سرپرست فعلي كاوش‌هاي ربط ) در مورد آثار و اشيا پيدا شده كه همزمان به ثبت هم رسيده بود، همراه با نمايش پروژكتوري تصاوير منقوش و كتيبه‌هاي آجري و الهه‌هاي بالدار ( اعم از شير و اسب بالدار ) همه حاضرين در سالن را به اعصار گذشته و تاريخ نياكان خود با دنيايي از تخيلات و تصورات و مجهولات برده بود تا شايد خود بهانه‌اي بيشتر براي همت مردم و مسئولان جهت شناساندن اين معماي تاريخي و اعلام موجوديت آن و حفظ و نگهداري ميراث نهفته در آن باشد. گرچه از كارشناسان محلي در عرصه ميراث فرهنگي كشور از جمله آقايان وهاب‌زاده و توحيدي جهت شركت در اين نشست از طرف انجمن و نمايندگي ميراث فرهنگي سردشت دعوت بعمل آمد تا مردم اين منطقه بتوانند از تجارب و آموزه‌هاي آنها با توجه به اداي دين و وظيفه نسبت به زادگاهشان جهت شناساندن و مطالعات باستان‌شناختي در منطقه با ايجاد پژوهشكده در حفظ و نگهداري ميراثشان پروژه مزبور را در فصل‌هاي بعدي كاوشي بر عهده بگيرند و ضمن همنوايي مردم با آنان، نوعي شفاف‌سازي و زمينه اعتماد را فراهم نمايند ولي متأسفانه بنا به دلايلي اين دعوت كنسل شد. و اكنون با گذشت بيش از دو سال از اولين فصل كاوشي ديگر اين موضوع لااقل از نگاه افكار عمومي منطقه به فراموشي سپرده شده است و تنها هراز چند گاهي شايعاتي مبني بر اينكه تمدني مهمتر از موصاصير بنام همرانو يا ... ممكن است در آنجا موجود باشد، شنيده مي‌شود.
عدم تخصيص بودجه و اعتبار كافي جهت ادامه كاوش‌ها، زمزمه‌هايي جهت انحراف از اصل موضوع را به اذهان متبادر مي‌نمايد و همين كه تا بحال گزارش مستند و مقاله‌اي علمي در اين باب تهيه نشده است و در فصل‌نامه‌هاي ميراث فرهنگي و مجلات معتبر كشور نيز در مورد آن چيزي گفته نمي‌شود، بر نگراني اين مردم افزوده و نشان از كتمان واقعيت‌‌ها و عدم شفاف‌سازي توسط مسئولان و كارشناسان ميراث فرهنگي استان مي‌باشد .
ولي همين كه تمدن ماننايي هويدا شده در ربط به بلاي دردناك ميراث فرهنگي به تاراج رفته ديگر اين منطقه دچار نشده است نشان از دغدغه اساسي و انساني آنان و مسئوليت‌پذيري جوانان به نسبت اصالت و ريشه نژادي و تاريخي خود مي‌باشد و مردم منطقه سردشت و ربط را بار ديگر به حساسيت توأم با عقلانيت و بينش صحيح نسبت به هويت تاريخي و فرهنگي و پيشينه اجداد و نياكان خود با ايجاد و حضور در NGO هاي فعال در زمينه ميراث فرهنگي شهر تاريخي ربط و آثار غني منطقه سردشت معطوف مي‌نمايد.